به همه چیز با دید مثبت نگاه میکنم
حتی به دعوای پیش آمده و چمدان بسته شده و اتوبوس سه ساعت بعد راه افتاده
حتی به بی وقفه گریه کردن از ساعت ۱۱ صبح تا شش غروب
از همه چیز گواه خوب میگیرم و برای گرفتنش تلاش زیادی میکنم
مداوم و پیوسته افکار منفی را عقب میرانم و حتی اگر به جنبه مثبت هم رو نیاورم اما از جنبه منفی فاصله میگیرم.
خودم را گول نمیزنم صرفا از غرق شدن در منجلاب بدبختی ها فرار میکنم
بله فرار میکنم
مثل اسکارلت در کتاب برباد رفته- بدبختی هایم را به فردا موکول میکنم و فرداش هم به فردا!
زندگی اینطوری آسانتر میگذرد.
من سالهای زیادی را با این ماسک زندگی کرده ام و تبحر خاصی هم درش دارم.
فقط مسئله ترسناک این است که وقتی بیفتد و اطراف را نگاه کنم میفهمم که ته چاهم و وامصیبتا!
اما فعلا نگهش میدارم
هم زیباست و هم وقتی به خودم نگاه میکنم زیبایی میبینم.