جیران من

برای آزادی برای زندگی برای انسانیت برای من که یک زنم

۲۵ مطلب توسط «جیران کمندی» ثبت شده است

به تاریخ 14 دی 1401

مرد عزیز

معذرت میخواهم که پنهانی نوشته ات را خواندم و دو مرتبه معذرت میخواهم که بی اطمینان از اینکه آیا برای من نوشته ای به خودم جرات پاسخ نوشتن را میدهم سه مرتبه عذر میخواهم اگر جوابم شایسته نیست..

این روزها سعی میکنم به تو فکر نکنم، می دانم که اینکار فقط سبب دوباره یاداوریت به خودم میشود اما واقعا سعی میکنم که به تو فکر نکنم.

این روزها فکر کردن به تو خیلی بیشتر از آنکه تو برای از دست دادن عشقش غمگین بودی، برایم دردناک است، اگر روزهای خمودگیت میخواستم برایت بمیرم، حالا خودم احساس جان به سر شدن میکنم و متاسفانه هرروزه دیدنت، بوی عطرت، شنیدن صدایت، حکم جیغ اطرافیان برای محتضر را دارد و فقط مرگ دردناکم را عقب میندازد.

من خودم را غرق کار میکنم، میدانم که دیگر وقت آمدن نداری، هر روز تا دوساعتی بعد از شروع شب کار میکنم برمیگردم خانه و میخوابم!

و گریه میکنم، خیلی گریه میکنم،متاسفانه تمام توانم را از دست داده ام، متاسفانه بدون توجه به مکان و زمان و آدمهای اطرافم شروع میکنم به گریه کردنی تمام نشدنی، اولش هی با دستمال چشمهام را فشار میدهم قبل از ریختن اشکهایم پاکشان میکنم اما بعد انگار دارم میمیرم و احمقانه برای زنده ماندن گریه میکنم.

و مردنی ترین لحظه دنیا لحظه ای است که تو حتی غمم را نمیبینی، دردم را نمیفهمی و ادعا میکنی دوستم داری و سنگ سنگین روی سینه ام مشابه لحدی است که کسی را زنده به گور میکند.

هیچ کجای زندگی ام، عشق قرار نبود این باشد، کاش همانطور که میگفتی عاشق تصورم از تو بودم و پاشیدنشان از هم تورا از زندگی ام میشست، متاسفانه این روزها هرچه تو بدتر میشوی غمگین تر میشوم نه برای از دست رفتن این رابطه، برای مهری که ظلم ناروا و دل تنگم بیشترش میکند.

میدانی آسانترین کار دنیا کتاب کردن تو و گذاشتنت توی جیب نداشته ام است، اصلا آسانترین کار دنیا دوختن جیبی برای حمل تویِ صرفا کتاب است!

میدانی من اولین باری که خواندم مرلین مونرو خواست در اوج بمیرد، عاشق ایده اش شدم؟ میدانستی که نوشتن عاشقانه هایم با تو حتی با پایان باز و تمام شدنش خیلی راحت تر از قصه های شفاهی هرروزه است؟

کاش ندانی که چطور آتش به دلم میندازی و چطور تن پاره پاره ام را هزارپاره میکنی، کاش ندانی که درد دانسنت را هم متاسفانه تاب میاورم برای ماندنت و نمیفهمی هااا این بیچاره هم آدم بود،  احساس داشت!

کاش باورت میشد که تاثیرت توی احساسم و زندگیم چه عمقی دارد...

کاش همان اندازه که بلد بودم رها کردنت را، میخواستم رهایت کنم...

میدانم درد دارد شنیدنش اما کاش بخواهم رهایت کنم و با یک پایان باشکوه جاودانه شود قصه مان.

تو حتی با گفتنم هم هیچوقت نخواهی فهمید حین نوشتن این جواب چندبار اشکم را پاک کردم چندبار دست لرزانم را مشت کردم و نخواهی دید که تماش سرکش های  ک و مدهایم، همه دنباله های میم و آ یم لرزیده اند تا نوشته شوند.

غم انگیز آنجایی بود که نمیدانستم از تمام شبکه های اجتماعی ات حذفم کردی، زنگ میزدم برای رفع کار و با خودم گفتم میرسم خانه خبر میدهم که چقدر هوا سرد شده چقدر باران قشنگ میبارد چقدر خانه گرم اما خالیست...

لعنت به تو زن احمق

لعنت بر دلت

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

امروز همکارم میگفت اگه زنگ گوشیتو عوض نکنی میرم به مدیر میگم (سرود زن مهدی یراحی)

گفتم برو بگو

میدونی این حق منه که برای زنگ گوشیم تصمیم بگیرم حق منه که نخوام فراموش کنم چی شده و کسی حق نداره ازم بگیرش.

---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

مدیر بخشم اینطوریه که : چرا اشتباه کردی؟ نمیدونستم اشتباهه! یعنی چی نمیدونستی اشتباهه پس چرا کردی؟ چون فرضم فلان چیز بود! فرضت اشتباه بود چرا انجامش دادی؟ خب چون تو گفتی درسته! یعنی چی دارم میگم اشتباهه!؟ خب نمیدونستم به حرفم گوش میدی؟ نه گوش نمیدم! خب پس چی بگم وقتی هی میگم گوش نمیدی!! یعنی چی دارم میگم چرا این اشتباهو کردی؟ خب چون نمیدونستم چیکار کنم؟؟؟ اخراجی! باشه. همه چیزتم بردار ببر! باشه. (مکالمه با داد شروع و با داد تمام میشه)

همکارها اینطوری ان: چرا داد زدی؟ چرا جوابش رو دادی؟ چرا بهش احترام نذاشتی؟

واقعا چرا درک اینکه احترام یه چیز متقابله و من آدمی نیستم که وقتی ازم میپرسن چرا جواب ندم سخته؟! وقتی داره سرم داد میزنه حالت تدافعی من هم داد زدنه! وقتی میگم نمیدونستم اشتباه کردم و باز هی میپرسه من هیچ جواب جدیدی جز نمیدونستم ندارم که بدم!

این روزها فهمیدم اونایی که میتونن خودکشی کنند اما نمیکنند واقعا مبارزهای بزرگی ان، زندگی کردن خیلی سخته

------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

رفتار درست با کسی که باهات قهرمیکنه چون باهاش قهر نکردی چیه؟ بغیر از تجویز قرص های صورتی

۱۴ دی ۰۱ ، ۱۹:۵۹ ۲ نظر
جیران کمندی

جنایت علیه بشریت در ایران :)

این جا ایران است، آنها از هر نظری جنایت علیه بشریت را مفهوم ببخشند از یک منظر مبرا هستند: اخراج مردم از مناطق اجدادی شان.

قطع به یقین هیچگاه تصور نمیشد متمدین ترین کشور خاورمیانه قرار است جزای محکومانش ممنوع الخروجی باشد!

۰۷ دی ۰۱ ، ۲۲:۲۴ ۱ نظر
جیران کمندی

مرد تولدت مبارک

سلام عشق

یه ساعت از شبت بخیری که گفتم گذشته و من هنوز بیدارم که بنویسم

تولد تویی که موقع خوردن کیک میتونم بهش بگم:

الانی که منو تو نشستیم تو خونه یه عده تو شهرای دیگه در حال جنگن،  به عده دارن شکنجه میشن یه عده دارن میمیرن

و تو برای من از ابتذال شر بگی

مبارک...

--------------------------------------------------

من پر از بغضم پر از کینه پر از حرص و پر از امید

چی شد که به اینجا رسیدیم!

چی شد که من برای اینکه معلم ازم سوال نپرسه به نیت 5 تن نذر نیکردم و وقتی نمیپرسید فکر میکردم بخاطر نذرمه و وقتی درکونی میخوردم از دنیا فکر کردم امتحان الهیه!

چی شد که توی عصر تکنولوژی و ادعا انقدر احمق بزرگ شدیم؟ انقدر معتقد به هیچ و پوچی که امروز برای از بین بردنش درگیر یه انقلاب درونیم!

----------------------------------------------

حالا هی تو بگو شب یلدا فلان شبه! به پیر قسم که هرچقدرم گریه کنم نمیشم زینب مولایی و درکی از شرایطش ندارم و شبی که رو جنازه بچش صبح کرد

قرار نیست اعدامم کنن که بفهمم شب یلداشون چی بوده!

------------------------------------------------------------------------

الان نویسنده های درست درمونش

خواننده های درست درمونش از فاز عزاداری دراومدن رفتن تو فاز جنگ

این مردم عادت دارن به غم به درد به شر

از اینا بگی باختی!

من چجوری بگم ما نمیتونیم اشک و بکنیم خشم! مگه نسل دهه هشتادیامونو از سر راه اوردیم

خب بفهم دیگه تحلیلگری، سیاسی بودی همه عمرت خیر سرت، خبرنگاری، نویسنده ای!

از هرچی شبکه اجتماعیه متنفر شدم، فقط چند دستگی فقط تو سر هم زدن

میخواد ده شب تو بالکن شعار بده خب بزاربده!!! بزار کنار اونایی که تو خیابونن از تو بالکنم شعار بدن خب، پوشش خبری بده دوتاشو که فقط به سمت یکیش نرن مردم

از خودم متنفرم که همه عمرم خودم بودم و حلقه کمتر از دوتادست دوستی که حالا هرکدومشونم یه سر دنیان

بزرگون انقدر درگیر جزییات میشن که یادشون میره کلیات چی بود .

---------------------------------------------------------------------------------------

من باید زن آزاد ایران آزاد باشم

نه مرحومه مغفوره جمهوری اسلامی که رو به پایانه!

------------------------------------------------------------------------------------

بازم تولد مبارک مرد، ایشالا سال دیگه این اعتصابا تموم شده برات تو ازادی جشن میگیرم.

۳۰ آذر ۰۱ ، ۲۳:۲۰ ۱ نظر
جیران کمندی

زد و بند

پارسال یه صورت وضعیتی رو برسی کردم که توش 2 میلیارد تومن! به پیمانکار اضافی پرداخت کرده بودن، بهش میگن زد و بند :)

اما لامصب یه جوری داده بود که هر بی سوادی ام میفهمید یه جای کار میلنگه! ولی خب پولم داده بودن به طرف! میدونی واکنشا اینجور وقتا چیه؟ تونسته بگیره نوش جونش اون نمیگرفت خودشون میخوردنش! حداقل این گرفته :)

----------------------------------------------------------------------------------

یکی از دوستام توی شهر دیگه ای رو حین تجمعات گرفتن

توی دوساعت براش پرونده رو ساختن و تکمیل کردن و چندوقته درگیر دادگاه و قاضی و این حرفاس، 17 سالشه.

من از خط عرزشی بودن برگشتم

من توی تمام فیلم هایی که خامنه ای راه میرفت برای صلابت قدم هاش دلم اب شده که به چه رهبر مقتدری دارم حتی با اینکه سنش انقدره!

همیشه هم اصلاح طلب بودم

همیشه هم معتقد بودم سردمداران در تلاشند برای اصلاح و بهبود

و همیشه معتقد بودم من ندزدم تو ندزدی دزدی تموم میشه (منظورم همه شکل از دزدیه) پس مقصر خودمونیم و الا جامعه خود ماست

اینارو میگم که بدونی من از کجا برگشتم به مرحله ای که استوری بذارم "گوه خوردم روز کشته شدن سلیمانی نوشتم یک مرد را کشتند"

حالا منتظرم این دوست ازاد شه بالاخره و ازش بپرسم چی باعث شد شجاعت به خرج بدی و بری تو خط مقدم این جبهه و بجنگی؟ چی باعث شد از اینکه بمیری نترسی؟ از اینکه فقط 17 سالته حسرت نخوری؟ به این فکر نکنی خب من که بابام پولداره غم پول و نون و کار ندارم؟ تو که حتی نرفتی شعار بدی، تو میدونستی بگیرنت با این تجهیزات حداقل محاربه رو شاخته.

میخوام ازش بپرسم چجوری بعد از این همه کتکی که خوردی، حرفایی که بهت زدن، دادگاهایی که میکشن میبرنت، اتهامایی که میخوری، هنوز سرتو بالا میگیری و یه جوری رفتار میکنی که انگار هیچی نشده

بهش بگم من میدونم الان زندانی، الان محارب، الان مفسد فی الارض خیلی افتخار داره، ولی خب توام عاقبتا رو دیدی، سر جوگیری نرفتی، ولی چی شد که رفتی؟

حالا منتظرم ببینم آزاد میشه؟

منتظرم ببینم بغیر از جرم خودش بابت جرم چندنفر دیگه متهم میشه و رای دادگاه چی میشه

امروز بدون اینکه بخوام خجالت بکشم یا از فساد دستگاه قضایی کشورم ناراحت باشم پرسیدم قاضیشو نمیخرید؟

گفتن مشغولن ببینن چی میشه ولی پروندش رو ساختن و به راحتی اولین لحظه بازداشتش نیست!

------------------------------------------------------------------------

۰۶ آذر ۰۱ ، ۱۶:۵۲ ۴ نظر
جیران کمندی

الان بارون زد و یادم داد

(آپدیت شد یه سری شفاف سازیا کردم)

اینجا همین الان

بارون زد و یادم داد....

--------------------------------

وقتی اخیرا خبر اتش سوزی هیرکانی رو خوندم ترس برم داشت، امکانش خیلی زیاد بود که عرزشی ها خودشون اینکارو کرده باشن

شرمسارم که بگم اخرشم پی اش رو نگرفتم ببینم جنگل به کجا رسید

میدونی بد ماجرا کجاست؟

اونجاکه حتی اگه تو تیم محیط زیستی هم باشی راهی به جایی نمیبری

تو اگه تیم حقوقی داشته باشی هم راهی به جایی نمیبری

تو اگه یه تیم مالی هم باشی منهدم میشی

تو اگه صاحب یه کسب و کار تازه مطرح شده و خوشنام باشی هم نابود میشی

تو نمیتونی یه کارخونه یا کارگاه تولیدی داشته باشی

تو نمیتونی شعبه دوم رستوران کافه یا برندت رو سر عشق دلت راه اندازی کنی

چون اینجا برای رسیدن به همه چیز مانع سر راهت قرار میگیره

اسم درستش مافیاست

ولی چون اینجا ایتالیا نیست شاید تو به اسم رانت باهاش اشنا باشی

بذار برات مثال بزنم

دوستی برای اولین بار چندین سال پیش ابتکار به خرج داد و توی خونه با وسایل ابتدایی شروع کرد به بسته بندی کردن مواد اولیه فلافل

و بعد کارش راه افتاد، و بعد وقتی داشت کارگاهش رو میزد بوووومب! پوکید! و رسید به اغذیه سرا زدن

دوستی بعد از فوت همسرش تقاضای مهریه شو کرد، ولی مرحوم (پدر- مادر) حقوق پسر رو میگرفتن و نمیدونم در جریان حق الارث زن از شوهرش هستین یا نه؟ اونم زنی که فرزندی نداره، در نهایت بعد از اینکه سه تا وکیل ادعای برد کردن باخت! واضح بگم چرا؟ چون مرحوم و خونوادش از خونواده سرشناس شهدا بود! نه که با شهدا مشکلی داشته باشم ها نه اصلا، بحثم سر استفاده از اسم و رسمه. و الا کلی شهید داریم که از شهدای گمنام هم گمنام ترن

از کیفیت کار دوستان محیط زیستی که مطلعید؟ صیدهای وحشیانه، شکارهای بی رویه، تخریب جنگل نابودی دریا، سدسازی ها که مطرحترینشون سد گتونده هم که معرف حضور هست!

تیم های مالی هم که اختلاسا رو دیدید!

اسنپ و دیجی کالام از اول مال سپاه نبود، رسید به اون مرحله یا میدیش به من یا نابودت میکنم!

------------------------------------------------------------

اینجا قبل از اینکه بارون زد و یادم داد،

یاد گرفته بودم هر تلاشی بی فایدس چون بهرصورت مانع ها، چاله و دست اندازهای کوچیک نیستن، اینجا مانع ها اوار میشن روی سرت و تورو قانع میکنند که هرتلاش درست و مثبتی بی فایدس

اما حالا هممون امیدواریم، امیدواریم که این خونه فساد رو ویران کنیم، توی ویرانه هاش از سرمای زمستان عبور کنیم، و شروع کنیم به ساختن رگ به رگ پی اش و دیوارهاش.

من میدونم که ما مردم خوش سخن و بدعملی هستیم، کاملا بهش واقفم، اما شما بگو؟ این مردم حقشون نیست یه بار خودشونو بیازمایند؟ شاید اگه واقعا بهشون فرصت داده باشه به اندازه خوش سخنیشون خوش عمل هم باشند. ها؟

۰۴ آذر ۰۱ ، ۲۲:۰۹ ۰ نظر
جیران کمندی